
آنکه با معجزه ی عشق تو آسان دلش آرام شد
آنکه بی تاب تو شد از تو چنان مست و دلارام شد
خال ابروی تورا دید و دلش رشته ی عالم شد
آنکه می خورده چنان در همگان شهره ی عیان شد
آنکه دیوانه شد مست شد از عشق تو آسان منم
خسته از حال پریشان و هراسان که دارد تنم
منه دیوانه چرا قال نمودم همه ی عالم را
که قدم رنجه نمایی بدین سان چنین بر سرم
کی به جز تو حال منه دیوانه رو میفهمه
عاشق که بشی میگذری از تمامی سهمت
دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت
هیچکسی تو و احساس تورو دیگه نمیفهمه
تو تمنای منو عشق و رویای منو حال و روزای منو میفهمی
چونکه وا مانده دلم از قرار تو نداره سهمی
مست به گیسوی توام عاشق روی توام
در پی بوی توام تا هستی
حال لبریز دلم میدود سمت دلت
کی به جز تو حال منه دیوانه رو میفهمه
عاشق که بشی میگذری از تمامی سهمت
دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت
هیچکسی تو و احساس تورو دیگه نمیفهمه
کی به جز تو حال منه دیوانه رو میفهمه
عاشق که بشی میگذری از تمامی سهمت
دنیات زیر بارونا خلاصه میشه با عشقت
هیچکسی تو و احساس تورو دیگه نمیفهمه
این مطلب در تاریخ: جمعه 7 ارديبهشت 1397 ساعت: 21:43 منتشر شده است